جدول جو
جدول جو

معنی لخته شدن - جستجوی لغت در جدول جو

لخته شدن
لخته شدن خون و جز آن. بستن آن انعقاد آن
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
لخته شدن
تخثّرٌ
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به عربی
لخته شدن
Coagulation
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
لخته شدن
coagulation
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
لخته شدن
coagulação
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
لخته شدن
Koagulation
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
لخته شدن
koagulacja
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
لخته شدن
коагуляция
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به روسی
لخته شدن
коагуляція
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
لخته شدن
coagulatie
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به هلندی
لخته شدن
coagulación
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
لخته شدن
coagulazione
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
لخته شدن
रक्त का थक्का
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به هندی
لخته شدن
جمنے
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به اردو
لخته شدن
গাঢ় হওয়া
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
لخته شدن
การแข็งตัว
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
لخته شدن
kuganda
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
لخته شدن
凝固
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
لخته شدن
凝固
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به چینی
لخته شدن
קרישה
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به عبری
لخته شدن
응고
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به کره ای
لخته شدن
koagulasi
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
لخته شدن
pıhtılaşma
تصویری از لخته شدن
تصویر لخته شدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لخت شدن
تصویر لخت شدن
لباس از تنش درآوردن، برهنه شدن
فرهنگ فارسی عمید
(سُ اَ کَ دَ)
جامه از تن بیرون کردن. کندن لباس بتمامی. کندن همه جامه چنانکه گاه ورود به حمام
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ)
مسطح و هموار شدن. تخته شدن یاقوت، مسطح و هموار شدن یاقوت. (آنندراج) :
مفتون راه و رسم هنرور نمیشود
یاقوت اگرچه تخته شود در نمیشود.
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
خصی شدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از اخته شدن
تصویر اخته شدن
خصی شدن بی خایه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسته شدن
تصویر بسته شدن
بسته گردیدن بسته گشتن، یا بسته شدن عذر زن. بپایان رسیدن عذر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لخت شدن
تصویر لخت شدن
سست و بیحال شدن، همه لباسها را از تن بیرون کردن برهنه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تخته شدن دکان. بسته شدن دکان تعطیل شدن آن. یا تخته شدن یاقوت. مسطح و هموار شدن یاقوت
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته شدن کار کسی بر آمدن حاجت وی ساخته شدن کاری را آماده آن کار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخته شدن
تصویر تخته شدن
((~. شُ دَ))
بسته شدن، تعطیل شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمخته شدن
تصویر آمخته شدن
خوی گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
لباسهایتان را در می آورید:بدگوئی ازروی بدجنسی باعث عذاب شما می شود
شما در مقابل دیگران لباستان را در می آورید: دیگران پشت سر شما بدگوئی می کنند
اشخاص دیگر لباسشان را در می آورند: شخصی که دوست دارید به ملاقاتتان می آید
در منزل دیگران لباستان را در می آورید: پول زیادی بدست می آورید
در مهمانخانه لباستان را در می آورید: در عشق راضی و شاد خواهید بود
یک زن و شوهر در یک اطاق لباسشان را در میاورند: کارهایتان به بدی پیش می رود
در مقابل مردم لخت می شوید: غم عمیقی وجودتان را در بر می گیرد.
- کتاب سرزمین رویاها
فرهنگ جامع تعبیر خواب